گاهی باید کم باشی , تا کم بودنت حس شه
نه اینکه اصلا نباشی , تا نبودنت عادت شه
دلگیر ِ دلگیرم از او، از او و آینه هایش
آن خودپسندی که دل را، خون می کند ادعایش
او سر به بالا و مغرور، غافل از اینکه همیشه
مردی علیرغم مردی، افتاده بر دست و پایش
از خیر عشقش گذشتم، ماندن برایم عذاب است
وقتی که فرقی ندارد، بود و نبودم برایش
احساس تلخی ندارم، هر چند وقت وداع است
....شاید که شیرین شود عشق، در آخرین لحظه هایش
تقدیم به بالام , بالام بالامه ,کی میگه بالام بالام نیست ؟ بدونه سخت در اشتباهه چون بالام بالامه
.اینا به زبان بالامیه , فقط چند نفر تو دنیا به این زبان صحبت میکنن .
زیگوراتها بناهای خشتی توپری بودهاند که به شکل پلکانی ساحته میشدند همچون موجود زندهای که از خاک آفریده شده و به سوی آسمان پیش میرود. موقعیت قرارگیری آنها به شکلی بوده که چهار گوشه آنها رو به چهار جهت اصلی باشد. عمدتا ۳، ۵ یا ۷ طبقه با ارتفاع تا ۱۰۰ متر که سر برافراشتهاند و از رنگ سیاه در طبقه پایین به رنگ طلایی در بالاترین طبقه میرسند. بر روی بدنه زیگوراتها معمولا نوشتههایی برای معرفی بنا، توضیح علت ساخت و بانی و سازنده آن حک میشده که وسیله ارتباط با زمانهای تا ۵۰۰۰ سال قبل را برایمان میسر کردهاست
.
امروزه نیز سازههای شبیه زیگورات در معماری مدرن مشاهده میگردند
.
بزرگترین و سالمترین زیگورات باقی مانده جهان زیگورات چغازنبیل (زنبیل وارونه) است که توسط اونتاشگال پادشاه عیلامی برای خدای اینشوشیناک حدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد، در ۴۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش ساخته شدهاست. این زیگورات با ابعاد ۱۰۳در۱۰۳ متر و به بلندای ۵۲ متر در ۵ طبقه ساخته شده بود که اکنون ۲۵متر از آن باقی ماندهاست
.
هر ساله مردمان زیادی از شوش، شوشتر و دزفول جهت انجام مناسک عبادی خاص به این مکان میآمدهاند. در اطراف زیگورات و دشت پهن و زیبای مجاور دز مقیم میشدند. در روز مراسم، خدایان موجود در معبد که با هدف یگانگی و یکپارچگی مردم در این مکان گرد آمده بودند را خارج، تا رود دز حمل و سپس با قایق به بالادست رود، جایی که لولههای سفالین آبرسانی به منطقه یافت شده میبردند و از آنجا پیاده به زیارتگاه باز میگرداندند. طی طریق مسیری حدود ۱۰ کیلومتر احتمالا در یک روز که شاید بتوان آنرا "حج عیلامی هاً نامید
.
زیگورات دارای طبقات مجزا بوده که راههای دسترسی متفاوت دارند و اجازه ورود به هر طبقه از دروازه ورودی آن مشخص بودهاست. وجود طاقهای گهوارهای در پلکانها و راهروها، ساخت یک سیتم پیشرفته آبرسانی و تصفیه آب جهت شرب عبادتگران، وجود آفتاب سنجهای آجری جهت رصد و استخراج تقویم آفتابی و تعییین اعتدالهای بهاری و پاییزی و انقلابهای تابستانی و زمستانی و تعیین فصلها، متن مشترک نقش بسته بر روی تعداد زیادی از ۵۰۰۰ آجر نوشته دار و امکان چیزی شبیه به صنعت چاپ در آنها، کشف حیوانی به شکل گاو نر نسبتا بزرگ از جنس سفال لعابدار مسلح شده با مفتولهای فلزی که عنوان نگهبان یکی از دروازهها را داشته، کلونها و لولاهای در و پاشنههای سنگی، مهرههایی از جنس خمیر شیشه و انگشتر مفرغی با روکش طلای قلم زنی شده، وجود سکوهایی که محراب، قربانگاه، پایه مجسمه و یا تریبون سخنرانی خوانده شدهاند از جمله شگفتیهای این معبد زیبای تاریخی است که با جلوه طبیعت اطراف و مناظره ماه و خورشید به هنگام غروبش از عزیز ترین مکانهای سرزمین گرانقدرمان است
دلم واسه دوران دبستان و خانوم معلمم تنگ شده بد جور .
گوشی رو بردار که میخوام فاصله رو گریه کنم
گوشی رو بردار خسته از بوق های این تلفنم
گوشی رو بردار که بگم خاطره هام کهنه شدندوستان عزیز سلام
اول از همه بگم , خدای نکرده قصد جسارت و توهین به شخص خاصی رو ندارم , و فقط می خوام یه ذره از درد دل رو کم کنم . یه وقت به خودتون نگیرید .
حقیقتش دیگه خسته شدم از این همه فقر فرهنگ تو جامعه . همش دوست دارم یه یا علی بگم و این مردم رو با همه خوبی ها (!) و بدیها ول کنم و برم جایی که درصد جماعت ایرانی به صفر میل کنه . اگه حرف منو قبول ندارید به مسائل پایین توجه کنید , بلکه بهم حق بدین .
۱- تماشای دعوا در خیابان : در این نکته لازم به ذکر است که آخرین اقوامی (غیر از ایرانیان غیور)
که از خود برای اینگونه مجادله ها شور و هیجان نشان میدادند پس از عصر گلادیاتورها در یونان منقرض شدند . همه ی شما بارها , جنگ لفظی و فیزیکی دو نفری که شاید از فرط خستگی کم حوصله باشند رو از نزدیک ملاحظه کردید . اما نکته قابل توجه , حضور افراد در میدان برای مشاهده و در پاره ای از اوقات تشویق دو گلادیاتور است .
۲ - دید زدن , هیز بازی (به صورت کاملا تابلو) : دیگه لازم به توضیح نیست , یه جورایی خیلیا عادت کردن تا هر کس و ناکسی که از کنارشون رد میشه رو بی نصیب از دید زدناشون نکنن .
مطمئنا این باعث معذب شدن اون دختر بنده خدا میشه که نمی تونه بیشتر از فرهنگ پایین جامعه عمل کنه و یه جورایی مجبور میشه , به قولی واسه مردم زندگی کنه , نه واسه خودش .
۳-در برخورد های چشم تو چشم , فرد بازنده مستحق دریافت فحش خوار و مادر است !!
بعضیا فکر می کنن که باید به چشمای هر کسی که از جلوشون رد میشه ذل بزنن , آخه از نظر اونا این باعث به رخ کشیدن قدرت بازو و هیبت مردانه است . ولی به سختی در اشتباه اند , چون این حرکت نمایانگر فقر فرهنگی و کمبود عقل در فرد خاطی است .
۴-بعضی از بانوان محترم , آقایان رو با ابلیس اشتباه گرفتن . واسه خودم بارها پیش اومده که , در حالی که خیلی دیرم شده بود , از خانمی آدرس خواستم , ولی ایشون با اعوذ بالله و استغفرالله ازم دور شد . برداشت من از این برخورد اینه که مطمئنا خود حضرت خانوم و خانواده محترمشون از هم کلامی با هر جنس مخالفی , مقاصد شوم و ناپسندی دارن .
۵-به رخ کشیدن خبط ها و گناه های یکدیگر (به عنوان زرنگی) : مواردی از قبیل دور زدن و پیچوندن شخصی که شاید به نوعی عاشق اونها شده باشه . از قبیل رعایت نکردن قوانین . از قبیل مزاحمت برای اشخاص و گاهی اوقات حتی پلیس .
۶-بعضی از آقایان و گاهی اوقات خانوم ها هم که کوچه و خیابون رو با سطل آشغال اشتباه گرفتن . بابا این خود بی فرهنگیه به خدا .
چند تا از این قبیل نکاتو اینجا گفتم . چندتایی هم از قلم جا افتاد . به هر حال شاید به مزاج بعضیا خوش نیومده باشه , نمیگم تا چشت در آد , میگم یه ذره ملاحظه همشهریات رو بکنی . به خدا چیز زیادی نیست .