نوار قلب ما به وضوح ذات زندگی ما را نشان میدهد .
بالا و پایینش به درستی که حکایت زندگی ماست .
گاه باید خندید ، گاه باید اشک ریخت
گاه باید به دست آورد ، گاه باید باری گران از دست داد
گاه باید شادی کرد ، گاه حکم است که غمگین باشیم
گاه باید در جمع بود ، گاه محکوم به حضور در خلوت خود
گاه باید درس داد ، گاه باید درس گرفت
گاه باید جشن پیروزی گرفت ، گاه از شکست خود پلی به سوی پیروزی ساخت
گاه گلی خوشبو می روید ، گاه گلی در آغوش مادرش پژمرده میشود
گاه خورشید و آفتاب و روشنایی ، گاه ماهی بی مهتاب و تاریکی
گاه بهار و تابستان ، گاه پاییز و زمستان
گاه خوب ، گاه بد
ذات زندگی همین است . باید بالا و پایین شوی تا زنده بمانی , اگر نوار قلب بالا و پایین نداشت ، یک خط صاف بود . خط صافی که همه معنایش را می دانید .
شاید خوشبختی داشتن یه دوست واقعی باشه
شاید یه فیلم دیدن ساده با یه دوست خوب باشه
شاید یه قدم زدن ساده تو خیابون باشه
شاید خوشبختی یه اس ام اس ساده ی یه کلمه ای باشه .
شاید خریدن یه عطر خوشبو باشه
شاید مفهوم خوشبختی یه مکالمه ی تلفنی کوتاه یا بلند با یه دوست باشه
شاید خوشبختی برخورد های روزمره با اطرافیان باشه
شاید ، شاید کل خوشبختی یه لبخند باشه
شاید خرید یه لباس نو باشه
شاید یه کمک ساده به یه نیازمند باشه
شاید داشتن یه حیوون خونگی یا حتی گل و کاکتوس باشه
شاید مفهموم خوشبختی گرفتن یه نمره ی 20 باشه
شایدخوشبختی خوردن غذای مورد علاقت باشه
شاید گوش کردن به موزیک مورد علاقت باشه
شاید خوشبختی خریدن یه دکوری کوچیک و قشنگ باشه
شاید خوشبختی، تحسین شدن تو زمینه ی مورد علاقت باشه
شاید خوشبختی پیروزی تیم مورد علاقت باشه
شاید خوشبختی همون احساس زیبایی کردن جلوی آینه باشه
و شاید حتی انجام بازی ای باشه که توش مهارت داری
و شاید خوشبختی همین روزها و هفته ها و ماه ها باشه
شاید ها و شایدها و شایدهای بسیار , ولی مطمئنا خوشبختی همون احساس شاد بودنه که این حس مدیون شایدهای ماست , خوشبختی اونقدرم دور نیست
سلام دوستان
قصد دارم در جهت تاییدمطلب قبلی معنی شعر یکی از موزیک های انریکه به نام (love to see you cry) رو برای شما بنویسم . حالا ویدیو کلیپش دیگه بماند که حسین خوب اشاره ای بهش کرد .
بیا ، اجازه بده بهت بگم
شاید من فقط می خوام تورو لمس کنم
دوباره برای آغوش گرم تو
شاید من فقط می خوام تو رو اذیت کنم
شیرین ترین لذت منه !
نمی دونم چرا چرا
ولی عاشق اینم که گریه ی تو رو ببینم
نمی دونم چرا چرا
فقط کاری میکنه که من احساس خوبی داشته باشم
آیا داری با اون لحظه هایی مواجه میشی که
می دونی قلب تو امکان داره بشکنه
من درون تو هستم
من دور و بر تو هستم
فقط می خوام دوباره بشنوم که گریه میکنی
نمی دونم چرا چرا
ولی عاشق اینم که گریه ی تو رو ببینم
نمی دونم چرا چرا
فقط کاری میکنه که من احساس خوبی داشته باشم
تو نمی دونی من چقدر اذیت میشم وقتی که
تو در آغوش من خوابت میبره !
و اگه این از بین بره
قبل از اینکه صبح شه من میخوام فرار کنم !
میخوام فرار کنم
نمی دونم چرا چرا
ولی عاشق اینم که گریه ی تو رو ببینم
نمی دونم چرا چرا
فقط کاری میکنه که من احساس خوبی داشته باشم
دیگه قضاوت با خودتون ...
این جهان را به خوشی هایش اعتمادی نیست , همانطور که غمهایش وفایی ندارند . هر دو گذرایند و من و تو ماندنی .
روزگار را بنگر , نه شبش می ماند نه روزش .
لیکن خاطرات مهتاب و آفتابش , ماندنی ترین سخنان بدون حرف روز و روزگاری است که یک ز دستش می نالد و یک دوستش می دارد .
تو از رفتن خود خبر نداری , همانطور که از آمدنت نداشتی . پس تا توانی زندگی کن و زندگی بساز ...
شب قبلش از شوق فراوان خوابم نمی برد
شاید تا دم دمای صبح بیدار بودم
ساعت نزدیکای 6:30 بود که با صدای مادرم آروم بیدار شدم
همه چیز خیلی خوب بود
صبحانه ام رو خوردم و کیفم رو که عکس چوبین روش بود کولم انداختم و مشغول بستن بند کفشام شدم
پدرم با یه قرآن و مادرم با یه کاسه آب برای بدرقه ی من به حیاط اومدن
روپوش سرمه ایم که اسمم رو مادرم با نخ روی سینه اش دوخته بود رو هنوز دارم
احساس بزرگ شدن داشتم
انقدر ذوق زده بودم که تا مدرسه یک نفس دویدم
وقتی جلوی مدرسه انبوه مادرها رو دیدم کلی احساس غرور بهم دست داد که تنها تا مدرسه اومدم
حیاط مدرسه پر بود از بچه های هم سن و سال من
اولین کلاس بندی و اولین صف ایستادن و اولین صلوات و اولین از جلو نظام
کلاس 1/2
سخنرانی مدیر و ناظم و خواندن قرآن و دعای فرج و سرود ملی
وقتی وارد کلاس شدیم بچه ها سمت نیمکت ها رفتن
من و امیر مهدوی میز اول جلوی معلم
خانم عظیمی معلمی که بعد از مادرم مهربون ترین زن دنیا بود
مدرسه ی یاسر که بهترین مدرسه ی دنیا بود
هله هوله فروشی سر کوچه مدرسه که خوشمزه ترین آلو و لواشکای دنیا رو داشت
اولین روز مدرسه ماندگارترین خاطره ی من
اینکه گاهی اوقات بشینی کاه کاه دفتر گاه گاه زندگیت رو ورق بزنی و گاها آه بر رفته ها و نرسیده ها بکشی و کمی قاه قاه بر اشتباهاتت بخندی . این شده دم دم و حال و روز کسی که نم نم به انتهای جاده ی ساده ی اولین راه خود رسیده .
که ها آمدند و نیامدند و چه ها گفتند و نگفتند و چه ها رقم خورد و نخورد , حاصل اش کتابی است سراسر درس برای آینده و ترس از اشتباهات گذشته , که بزرگترین ارمغانی بود که در این سفر برایم به جا ماند .
یاد اولین روز و اولین دوست و اولین شیطنت و اولین خاطره , تا حال و هوایی که در دل تک تک روزهای سخت و آسان نهفته بود , حسی میان شادی و ناراحتی برایم رقم زده . هر چه بود گذشت و ماند یادی در ذهن و لبخندی بر لب .
سلام دوستان
یه چند وقتی میشه که بعضی از دوستان اقدام به شهرت دزدی می کنن و با شایعه پراکنی , افراد معروفی که نام و یا فامیلیشون ذره ای شبیه ایرانی ها باشه رو به ایران میچسبونن .
اینجا می خوام یه چندتایی ایرانی الاصل موفق رو براتون معرفی کنم !
۱-مونیکا بلوچی : در واقع نام اصلی مونیکا , مونا بوده و در کودکی ساکن استان سیستان و بلوچستان بوده است که پس از مهاجرت به ایتالیا نام و فامیل خود را به مونیکا بلوچی تغییر داد !
۲-عابدی پله : عابدی یه بهتر بگم سعید عابدی متولد شهر آبادان می باشد و از آنجایی که در دوران کودکی بسیار خوب فوتبال بازی میکرد بچه محل ها لقب پله به وی اعطا کردند . بعدها پس از مهاجرت خانواده ی عابدی به کامرون سعید نام خود را به عابدی پله تغییر داد و در تیم ملی فوتبال این کشور خوش درخشید .
۳-صوفیا لورن : صوفیا یا بهتر بگم صفیه احمدوند متولد خرم آباد در استان لرستان میباشد . پس از مهاجرت , وی را لورن (یا همان لر هستن) مخاطب قرار میدادند و به خاطر لهجه ای که داشتن صفیه را صوفیا خواندند .
۴-آندره آغاسی : ایشون هم که همانطور از اسمشان پیداست اصلیتی ایرانی دارند . آندره در سنین کودکی از ایران رفت و شناسنامه ی آمریکایی گرفت . این تنیسور خوزستانی در مصاحبه ای اعلام کرده بود که نسبت خانوادگی با نعمت الله آغاسی دارد و نعمت الله آغاسی نیز این موضوع را تایید کرده بود .
۵-دیوید نعلبندیان : تنیسور ایرانی الاصل آرژانتینی ! دیوید یا همان داوود در خانواده ای زحمت کش به دنیا آمد . نام فامیل او از شغل پدربزرگش برداشته شده که همان بستن نعل به پای اسب بوده است .
۶-آرمین فن بیورن : این آهنگساز و دی جی مطرح جهان هم اصلیتی ایرانی دارد . آرمین در خانواده ای فقیر در جنوب شهر تهران دیده به جهان گشود ولی امروز پله های ترقی را یک به یک طی کرد و نام ایران و ایرانی را در جهانیان طنین انداز کرد .
۷-کارلوس کی روش : کارلوس کی روش یا همان کورس کوروش نیز از دیگر نوابغ ایرانی است که البته در موزامبیک به دنیا آمده و در پرتغال بزرگ شده است . گفته می شود خانواده ی کورس کوروش در هنگام جنگ جهانی دوم به موزامبیک سفر کرده اند . ولی امروز باز به خاک کشور عزیزمون بازگشته است .
۸-رومن آبراموویچ : نام اصلی رومن در واقع رامین ابراهیمی است . این سرمایه دار و تیم دار مطرح جهان در دوران کودکی در یک واکسی در سه راه آذری مشغول به کار بود ولی پس از مهاجرت به روسیه رمز و راز پول درآوردن را کشف کرد و امروز در زمره ی ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفته است .
۹-زلاتان ابراهیموویچ : سلطان که به لهجه ی سوئدی زلاتان خوانده میشود در رشت متولد شد . سلطان ابراهیم آبادی تنها ۷ سال داشت که به سوئد رفت و در آنجا به یکی از کامل ترین مهاجمان دنیای فوتبال بدل شد . او در مصاحبه ای بازی در پرسپولیس را رویای خود نامیده است و احتمال بازگشت این فوق ستاره به کشورمان وجود دارد .
۱۰-ریهانا : ریهانا خواننده ی مطرح ایرانی الاصل امریکاییست . گفته می شود ریهانا یا همان ریحانه اصلیتی بندر عباسی دارد و خود او نیز این مطلب را تایید کرده است .
۱۱-یوهان سباستین باخ : یوهان از پدری آذری و مادری آلمانی متولد شد . البته در کتابی نوشته شده که فامیلی اصلی این موزیسین مطرح جهان "بنگر" بوده که به زبانی آذری "باخ" ترجمه شده بود .
چشت درآد الهی , نکن اینکارو .
اگه مرغ همسایه غاز نبود هیچوقت اینکارو نمیکردید .
پ.ن : این مطلب احتمالا ادامه خواهد داشت ...