میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

آنچه شب امتحان معادلات گذشت :)

سلام دوستان 

دوران دانشجویی و خاطرات زیبا و گاها عجیبش به گفته ی خیلی ها بهترین دورانِ زندگی هر کسی است . مخصوصا اگه دانشجوی یه شهر دیگه باشی که عالی میشه . 

دورانی توام با خاطراتی از اشکها و لبخند ها وخوشی ها و صد البته سختیهای فراوان . 

امشب قصد دارم یکی از به یاد ماندنی ترین کارهایی رو که انجام دادیمو براتون تعریف کنم . 

.

فیلمسازی ساعت ۳ نصف شب اونم شب امتحان معادلات دیفرانسیل  

قضیه برمیگرده به دو سال و نیم پیش . من و مهدی و مهران و هژیر به اتفاق همسایه های گرامی یعنی امیر و مهرداد و شاهرخ مشغول خوندن معادلات بودیم . بچه ها مشغول بحث و حل تمرین بودن و تنها کلمه ای که به گوش میرسید نام برادر لاپلاس بود . از صبح مشغول بر پا داری مراسم شب امتحان بودیم و یک لحظه از جزوه و کتاب مگر در مواقع ضروری جدا نمیشدیم . 

این روند باعث شد تا نیمه های شب دیگه نتونیم حتی یه خط از درس رو بخونیم . هر کدوم از بچه ها یه گوشه افتادن و مشغول تماشای در و دیوار شدن . 

تا اینکه یادم نمیاد کی بود که تز داد واسه هم دیگه سیبیل بکشیم و خودمون رو شبیه لاتون قدیم کنیم . بقیه هم از خدا خواسته قبول کردن . مهران و شاهرخ مشغول گریم بچه ها شدن که الحق خیلی خوب از آب در اومد . یه چندتایی هم عکس گرفتیم و  یه فیلم آب دوغ خیاری هم ساختیم که من نقش طیب رو توش ایفا کردم .  

به خودمون اومدیم ساعت ۷ صبح بود و باید آماده میشدیم برای رفتن به دانشگاه . اون فیلم رو هنوز داریم و هر از گاهی نگاهش میکنیم و از ته دل به خودمون میخندیم . 

 

عکس ها و فیلم ها و خاطراتی که از ماجراهامون داشتیم منو دائما تحریک به نگارش اونها میکنه . شاید در آینده چندتای دیگه از اونارو نوشتم .  


 

فردا مراسم عقد کنون الگوی من یعنی پسر عمه ی عزیزمه . کسی که نکات زیادی رو ازش یاد گرفتم , که یکیش , داشتن یه وبلاگ بود .  

آرزوی سلامتی و خوشبختی برای ایشون و عروس خانم دارم . 


 

ساعت ۳:۳۰ شب یا بهتر بگم صبحه . خیلی خوابم میاد . به خاطر همین جمله بندیم تو متن اونطور که باید خوب از آب در نیومد که از این بابت پوزش می طلبم . 

نظرات 16 + ارسال نظر
شیوا پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 http://just-kiss.blogsky.com

ا...تا مطلب داغه من اومدم
برم بخونم
گفتم تا داغه نظر بدیم اول شاد شی

بابا ایول . فک میکردم خودم شب زنده دارم .
مرسی لطف کردی . بازم از این کارا کنی خوشحال میشم

شیوا پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:18 http://just-kiss.blogsky.com

خیلی خندیدم


هر کدوم از بچه ها یه گوشه افتادن و مشغول تماشای در و دیوار شدن .
این یعنی اخر خر خونی

من که خوابم میاد یا آخر شب میشه تازه نطقم باز میشه

آپ خیلی جالبی بود میسی

دیگه شب امتحان و این خر خونیاش دیگه .
اتفاقا منم آخر شبا نطقم وا میشه . بعضی وقتا که با دوستام میشنیم تا خود صبح به صحبت کردن .
لطف داری بهم ممنون

غریبه پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:29

سلام واقعا هر دورانی شیرین خاص خودشو داره
امیدروام خوشبخت بشن
جمله بندیتون به نظر من مشکلی نداشت

آره باهات موافقم . ولی این دوران خیلی شیرینه .
مرسی لطف داری . ممنون از دعات .
احساس میکنم میتونستم خیلی بهترش کنم آخه .
آخه حقیقتش به خودم نچسبید .

مریم پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:44

فیلما آب دوغ خیاری ...


واااااااااااااااااااااااااااااای از سیبیل بدم آید(برعکس ته ریش که دوس دارم)

گمونم الان دیگه کم کم داری به موهات میرسی و آماده میشی واسه مراسم...
بپا از داماد خوش تیپ تر نشی داش ممد
منم تبریک میگم بسیار
مبارکشون.

آره دیگه رسما آب دوغ خیار بود .
منم از سیبیل زیاد خوشم نمیاد . سیبیلارو با ماژیک کشیده بودیم .
آره موهارو خوشگل کردم رفتم عروسی کلی ترکوندم .
نه بابا ماشالله داماد خیلی خوب و خوشتیپ شده بود .
مرسی مریم جان.

ناهید کوچولووو پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:32

همه ی چی فراموش میشن جز خاطره ها ...
تبریک به پسر عمه تون و انشالله روزی شما باشه .

ببین کی اومده اینجا . چه عجب خانم مهندس . صفا دادی .
خاطره های خوب رو خیلی دوست دارم چون همیشه باعث شادی میشن .
مرسی ناهید عزیز . حالا واسه من که خیلی زوده

حسین جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:42


مسگم محمد یکم از فیلمو انتشار میدادی
باحال میشد
عروسیه پسر عمه جان هم مبارک
ایشالا روز بهتر برا تو آستین بالا بزنیم
محمد عروسیت منو دعوت نکنی کشتمتا..............
پ.ن:
محمد از مهدی چه خبر. چرا نمینویسه
سلام برسون

نه بابا مایه ی آبروریزیه .
حالا ایشالا یه روز که دیدمت به خودت نشون میدم حسین جون .
مرسی حسین جون .
آقا شما که دم دست تری . ما که حالا حالاها باید بدوییم تا یه موقعیت تک به تک جور کنیم . چشم آقا شما روی چشای من جا دارین .
مهدی هم به شدت مشغول کارای پروژه و کارآموزیشه . اونا حل شه ایشالا بازم شروع میکنه .
بزرگیتو میرسونم داش حسین گل و با مرام .

فریماه جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:50 http://www.eshghe70.blogfa.com

فریماه

من اسم فریماه رو خیلی دوست دارم . باور نداری از مهدی بپرس

مریم جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:11

به شما نمیگن ...
میگن:جــــــــــــــــغد
روز :کارو زندگی
شب:لالا
به اینم میگن : نــــــــــــــــــــظم

همینه که میگم:کوای!
مـــــــــــــــنم عروسی میخوام
دیشدیرین دیرین میخوام

یه حالی میده . یه بار امتحان کن حتما
عروووسی ! جات خالی یه حالی داد که نگو .
دیشب همش وسط بودم

شیوا شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:09 http://just-kiss.blogsky.com

دوست عزیز شما لینک شدین
اگه دوست داشتی
قابل دونستی منم بلینک just kiss
میسی

مرسی
حتما دوست من . باعث افتخار منه .
قربانت

شیوا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 18:09 http://just-kiss.blogsky.com

بابا خجالتمون ندین دیگه

نه آقا این چه حرفیه میفرمایین

محبوبه دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 http://mzm.blogsky.com

سلام لطفا آدرس وبمو عوض کنید غریبه هستم
راستی چرا اکتیو نیستین ؟

سلام حتما
در ضمن شما آشنای همیشگی اینجا هستین و هیچ وقت غریبه نبودین
خط خونمون تو اصفهان خراب بود . هر چی هم زنگ زدیم پیگیری نمیکردن نامردا

محبوبه دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 http://mzm70.blogsky.com

ببخشید ادرسو اشتباه وارد کرده بودم تو. کامنت قبلی

ok mahboobeye aziz

مریم سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:37

خدای اطلسی ها با تو باشد
پناه بی کسی ها با تو باشد
تمام لحظه های خوب یک عمر
به جز دلواپسی ها با تو باشد .

ت
و
ل
د
ت

م
ب
ا
ر
ک

وااااااااااااااااای آقا غافلگیرم کردی . باورم نمیشه یادت بوده باشه .
مرسی از تبریک قشنگت
شعرو خیلی دوست داشتم

حسین سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:18 http://gheychee.blogsky.com

محمدجان تولدت مبارک
ایشالا زنده باشی و موفق و برقرار
ضمنا به تاریخ این کامنت دقت کن بچه جون
ببین ما شوما رو یادمونه

دادااااااااااااااااااش عزیزمی تو
مرسی داش حسین . از کجا تولد منو میدونستی راستی
مرام کشم کردی بدجور .
مرسی برادر بابت تبریک .

فرخ جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 15:13 http://chakhan-2.blogsky.com

سلام محمد عزیز
خاطرات قشنگت رو بنویس . . . برام جالب بود .
یاد جوونیهای خودم افتادم .

سلااااااام بر عمو فرخ عزیز
ای جانم به جوونیهاتون که فکر میکنم مثل الان من گذشته .
بر روی چشم عمو جان

بهاره دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 19:11 http://tayebehk.blogfa.com

خیلی بامزه بود واقعا خندیدم زنده باشی .....سرما خ حالم خوب نیست فقط خواستم نظرمو بگم .

سلام
مرسی از نظر قشنگت .
امیدوارم زودتر خوب و سرحال بشی . من از سرما خیلی بدم میاد . دوست دارم زودتر تموم شه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد