میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

جواب زیبای فروغ فرخزاد به شعر سیب حمید مصدق

من به تو خندیدم

چونکه می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه

سیب را دزدیدی!

پدرم از پی تو تند دوید.

و نمی دانستی که

باغبان باغچه همسایه

     پدر پیر من است!!

من به تو خندیدم

تا که با خنده خود

پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک،

لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک!

دل من گفت برو.

چون نمی خواست به خاطر بسپارد

گریه تلخ تو را...

و من رفتم و هنوز

سالها هست که در ذهن من آرام ،

آرام...

حیرت و بغض نگاه تو تکرار کنان

می دهد آزارم

  و من اندیشه کنان غرق این پندارم  

که چه میشد اگر باغچه ی خانه ی ما سیب نداشت . . .

 

 

اگر شعر سیب حمید مصدق رو نخوندید , می تونید تو چند پست قبل تر پیداش کنید و بخونید . پیشنهاد میکنم حتما این کار رو بکنید

نظرات 6 + ارسال نظر
ابوالفضل شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:36

چه میشد اگر کشور ما هم نفت نداشت!؟؟؟

مثل ژاپن ؟

فرخ شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:39 http://chakhan.blogsky.com

مرسی .... این شعر از فروغ را نخوانده بودم . به مرحمت تو این اتفاق افتاد . مرسی محمد عزیز!

قابلی نداشت

ناشناس شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 22:10

می گذرم از میان رهگذران ؛ مات
می نگرم در نگاه رهگذران ؛ کور
این همه اندوه در وجودم و من لال
این همه غوغاست در کنارم و من دور !
دیگر در قلب من ؛ نه عشق ؛ نه احساس
دیگر در جان من ؛ نه شور ؛ نه فریاد
دشتم ؛ اما در او نه ناله ی مجنون!
کوهم ؛ اما در او نه تیشه ی فرهاد!
آن همه خورشید ها که در من می سوخت
چشمه ی اندوه شد ز چشم ترم ریخت !
کاخ امیدی که برده بودم تا ماه
آه ؛ که آوار غم شد و به سرم ریخت !
می گذرم از میان رهگذران ؛ مات
می شمرم میله های پنجره ها را .
می نگرم در نگاه رهگذران ؛ کور
می شنوم قیل و قال زنجره ها را .
( فریدون مشیری )

چرا جای اسمت مینویسی ناشناس ؟ اتفاقا شما خیلی هم شناسی .
مرسی شعر قشنگی بود .

بالام جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 20:03

خیییییییییییییلی حال کردم بالام. بالام بالامه چونکه بالام میگه بالام بالامه

بالام تو عشقه منی
میدونم که عاشق فروغی

م ن شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 15:40

عالی بود ممنون
راستی من از همشهری های استاد مصدق هستم

من عاشق استاد مصدقم . واقعا باعث افتخاره که آدم همشهریه ایشون باشه . راستی ایشون اهل کجا بودن ؟

! چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:26

شعر اصلا در حدی نیست که متعلق به فروغ باشد! شعر متعلق به یک شاعر آماتور و جوان به نام علی محمدی است! کمی دقت داشته باشید لطفاً

دوست عزیز من اینو از کتاب فروغ برداشتم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد