میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

نتایج نظرسنجی در مورد بهترین بازیگر طنز چند سال اخیر

ضمن عرض سلام و تسلیت به مناسبت رحلت حضرت رسول , چند وقت پیش که با یکی از دوستان راجع به بازیگران طنز این چند وقت بحث می کردم , ایده ای به ذهنم رسید تا یک نظر سنجی با عنوان بهترین بازیگر طنز در چند سال اخیر , برگزار کنم .   

آرای بدست آمده به شرح زیر می باشد . در ضمن از کلیه دوستانی که بنده را در این جامعه ی آماری کوچک همراهی کردند , صمیمانه تشکر میکنم .  

 .

 .

 . 

۱-مهران مدیری .......................  ۷۵ رای 

۲-علی صادقی .......................  ۳۸ رای 

۳-رضا عطاران .........................  ۲۸ رای 

۴-سیامک انصاری ...................   ۲۶ رای 

۵-رضا شفیعی جم ..................   ۲۱ رای 

۶-جواد رضویان ........................   ۲۰ رای

زندگی

سلام دوستان  

این ترم نیز بگذشت و ماند نیمی از نیمه ی مانده ی دروس . این ترم نیز به مانند ترم پیش  

کارنامه ی اعمال را به دست راست سپرده و عازم تروم آتی شدیم و فقط ماند دلی تنگ برای خاطراتی به جا مانده از خوشی ها و ناخوشیهای سپری شده در این چهار ماه . 

اینجا سپاهان یا همان اصفهان است , شهری که اینک پاره ای از وجود خاطراتم شده , شهری که روزی در آن جز غربت را ندیدم , امروز آشنای روح من است . اندوه اینکه سال دگر , بدرودی همیشگی با زنده رود خواهم داشت به مانند پتکی گران به جان دلم میخورد . اندوه دوری همیشگی از دوستان بیش از پیش آزارم میدهد .  

چه زود گذشت روزهای خوشی که با هم , شاد و خندان , نمره های قبولی و ردی را میدیدیم . مغموم از مردودی و مسرور از باهم بودن . اینک هر کدام به راهی رهسپاریم . به راهی جدا از یکدگر . به شهرها و کشورهایی جدا مانده از هم . زندگانی و خوشی و ناخوشی جدا از هم . به دور از شهر پر خاطره ای که همدیگر را در آنجا شناختیم . شهری که تمام خنده ها و گریه هایمان با هم را در آنجا گذراندیم . 

اینک که شما به انتهای جاده رسیده اید آرزو دارم تا دوباره در مسیری تازه تر با یکدیگر هم مسیر شویم . 

تقدیم به دوستان بهتر از جانم , میثم , محمد و یعقوب . . .   

دروغ هایی که دخترا اول دوستیشون میگن !

دوستان سلام 

امشب میخوام یه مطلب راجع به دخترا بنویسم , فقط امیدوارم خدای نکرده فکر نکنید من آنتی دخترمو از دخترا متنفرمو از این قبیل چیزا . اتفاقا خیلی هم دوسشون دارم , چون در عین زرنگی خیلی سادن .

به نظر من دخترا هیجان زندگیه پسران .  

دخترا هم عین بقیه چیزا دو دستن : ۱-میفهمن , دورت میزنن ۲-نمیفهمن , حوصلتو سر میبرن (فیلم چهارشنبه لعنتی-مهدی)  

ولی اگه دقت کرده باشید همه دخترا (دقت کنید , همه دخترا) اول هر دوستی  

یه سری نکات (۹۹٪ دروغ) از خودشون میگن که تو همشون مشترکه . میخوام اینجا چند تا از اون نکات رو بگم : 

۱-همه ی دخترا اول دوستی با پسر با یه فلش بک به زندگیشون از بودن یه پسر رویایی تو سرگذشتشون میگن . پسری با قد علی دایی , هیکل رونی کلمن , چهره براد پیت , مرام فردین , هوش بیل گیتس , پول آبراموویچ , و توی یه کلمه اعوذ بالله , خدا . (آره بابا یه همچین کسی ام بوده)

و جالب اینجاست که تو رو با اون مقایسه میکنند و دائم اونو تو سرت میکوبونن . آخه یکی نیست بگه اگه اون ایده آلت بود چرا ولش کردی ؟! 

۲-همه ی دخترا از تعدد و ترافیک خواستگارای دکتر و مهندسشون میگن و با منت نهادن به سر آقایان همه ی اونارو رد میکنن !! (فکر میکنم اگه بر اساس گفته های خانومها یه آمار بگیریم , ایران چیزی حول و حوش یک میلیارد دکتر و مهندس داشته باشه) 

۳-همشون تو درس فوق العادنو معدل الف دانشگاشونن . 

۴-در زیبایی و خوش اندامی کسی رو در حد خودشون نمی بینن . 

۵-در عین (. . .) خودشونو بسیار (اپن مایند)  نشون میدن . 

۶-همشون ادعای اینو دارن که تو خونه ی باباشون دست به سیاه و سفید نمیزنن . (آره بابا) 

۷-در عین احساساتی بودن و دلتنگ شدن , خودشونو بی خیال نشون میدن .   

۸-همشون ادعای اینو دارن که تو زندگیشون سختی ها و مشقت های زیادی رو کشیدن . 

اینجا یه سری چیزایی که تو ذهنم بود رو نوشتم و یه سری چیزا از قلم افتاد فقط امیدوارم خواهرای عزیزم این شوخی کوچیکو به دلشون نگرفته باشن ولی قبول کنید اینجوریه دیگه . 

 

 

البته این مطلب رو قبلا نوشته بودم و از اولین مطالب وبلاگم بود , ولی گفتم یه بار دیگه بزارم ببینیم چی میشه

آرزوی یکی از بچه ها

وقتی با بچه ها نشسته بودیم و آرزوهامونو میگفتیم و میخندیدیم یکی از بچه ها چیزی گفت که دو ساعتی از خنده افتادیم . یه آرزویی داشت که میشه تو فیلمای زمان شاهی دید . 

حالا من به زبون خودش واستون تعریف میکنم .  

حاجی ای کاش میرفتم زندون مادرم میومد پشت این تلفنا و منم سرم و مینداختم پایینو میگفتم: ننه , روم نمیشه تو چشات نیگا کنم به مولا . به جون عزیزترین کسم که خودتی میام جبران میکنم . تو نمیری دلم بدجور هوا امام رضا رو کرده .  

بعدش بعد ده سال آزاد شم و با یه ساک خسته بیام جلو دره زندونو بگم دربست ! 

در خونه رو که زدم مادرم با چشای ضعیفش بیاد جلو درو بگه چیه جوون , بفرما , با کی کار داری؟ 

بعد صدا آقامو بشنوم که از ته حیات صدا میزنه که : زززززززززززن , کیه ؟ 

بعد من بگم :ننههههههههههههه , منم پسرت , شاهرخ . حاضر شو بریم امام رضا . بعد با گریه بغلم کنه و بگه پسرم . منم بگم : ننههههههه . سراغ دختره همسایه رو بگیرم و ننم بگه زری رو نشونش کردم واست , بعد از پابوس آقا میریم خواستگاری .

با قطار بریم مشهد و وقتی چشمم به گنبد طلایی آقا میخوره بلند داد بزنم : امام رضاااااااااااااااااااااا   خستم !  میخوام از صفر شروع کنم .

 

چهار خال داغون

وقتی روزای خوب یه توهم میشه و روزای بد یه روال , بهترین کار اینه که بی خیالی رو بزاری جلو روت و تا جایی که میتونی چشاتو ببندی . حداقل اینجوری اضطراب و نگرانی رو به کل حسای بدی که داری جمع نمی زنی . وقتی که تو ورق بازی روزگار خال سرت یه چهار لوئه چه میشه کرد جز اینکه بازی رو بهم بزنی و بری دنبال تیله بازی .  

ولی وقتی به جمع تیله بازا میپیوندی و بدشانس تر از خودت رو میبینی , اونوقته که تازه امیدوار میشی و خداتو شکرمیکنی که جای اون نیستی .  

 

 

 

اینارو همینجوری گفتم , شما باور نکن . آره بابا