بچه ها شوخی شوخی سنگ پرتاب میکردند و قورباغه ها جدی جدی میمردند .
اینجا ایران است . جایی که سالیان دور بزرگترین و متمدن ترین و با فرهنگ ترین کشور دنیا محسوب میشد . اما امروز جز یه کشور جهان سومی در جایی شناخته شده نیست . به نظر شما دلیل این قضیه تو چی میتونه باشه ؟
ما داریم روز به روز و لحظه به لحظه از فرهنگ غنی ایران کهن دورمیشیم و اونو به دست فراموشی میسپاریم . یکی از نمونه هاش از یاد بردن اعیاد و جشنهای نیاکان ماست .
در ایران باستان هر روزی (۳۰ روز ماه) نامی داشت که اسم برخی از اونها همنام با
اسم ماه ها (۱۲ ماه سال) بود . در تاریخی که اسم روز و ماه همنام یکی میشد ایرانیان جشن برپا میکردند . به عنوان مثال روز دهم هر ماه , آبان روز نام داشت , پس روز دهم آبان جشن اعلام میشد . که در این اعیاد جشن مهرگان و فروردین گاه از اهمیت ویژه ای برخوردار بودند .
اسامی روز ها :
روز اول : اورمزد روز
روز دوم : بهمن روز
روز سوم : اردیبهشت روز
روز چهارم : شهریور روز - شهریورگان
روز پنجم : سپندار - اسفند روز
روز ششم : خرداد روز ـ خردادگان
روز هفتم : امرداد روز - امردادگان
روز هشتم : دیبا روز
روز نهم : آذر روز - آذرگان
روز دهم : آبان روز - آبان گان
روز یازدهم : خور روز
روز دوازدهم : ماه روز
روز سیزدهم : تیر روز - تیرگان
روز چهاردهم : گوش روز
روز پانزدهم : دیبا روز
روز شانزدهم : مهر روز - جشن مهرگان
روز هفدهم : روشن روز
روز هیجدهم : روشن روز
روز نوزدهم : فروردین روز
روز بیستم : بهرام روز
روز بیست و یکم : رام روز
روز بیست و دوم : باد روز
روز بیست و سوم : دیب دین روز
روز بیست و چهارم : دین روز - یگان
روز بیست و پنجم : ارد روز
روز بیست و ششم : اشتاد روز
روز بیست و هفتم : آسمان روز
روز بیست و هشتم : دامپاد روز
روز بیست و نهم : بار اسپند روز
روز سی ام : امیزان روز
دهقان فداکار پیر شده
چوپان دروغگو عزیز شده
شنگول و منگول گرگ شدن
کوکب حوصله ی مهمون رو نداره
کبری تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه
روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسه اس
حسنک گوسفنداشو ول کرده توی یه شرکت آبدارچی شده
آرش کمانگیر معتاد شده
شیرین , خسرو و فرهاد و پیچونده با دوست پسرش رفته اسکی
رستم اسبش رو فروخته یه موتور خریده و با اسفندیار میرن کیف قاپی
واقعا چه بر سر ما آمده ؟
دوستان سلام
امشب میخوام یه مطلب راجع به دخترا بنویسم , فقط امیدوارم خدای نکرده فکر نکنید من آنتی دخترمو از دخترا متنفرمو از این قبیل چیزا . اتفاقا خیلی هم دوسشون دارم , چون در عین زرنگی خیلی سادن ( امیدوارم خانومم این مطلب رو نخونه چون . . .)
به نظر من دخترا هیجان زندگیه پسران .
دخترا هم عین بقیه چیزا دو دستن : ۱-میفهمن , دورت میزنن ۲-نمیفهمن , حوصلتو سر میبرن (فیلم چهارشنبه لعنتی-مهدی)
ولی اگه دقت کرده باشید همه دخترا (دقت کنید , همه دخترا) اول هر دوستی
یه سری نکات (۹۹٪ دروغ) از خودشون میگن که تو همشون مشترکه . میخوام اینجا چند تا از اون نکات رو بگم :
۱-همه ی دخترا اول دوستی با پسر با یه فلش بک به زندگیشون از بودن یه پسر رویایی تو سرگذشتشون میگن . پسری با قد علی دایی , هیکل رونی کلمن , چهره براد پیت , مرام فردین , هوش بیل گیتس , پول آبراموویچ , و توی یه کلمه اعوذ بالله , خدا . (آره بابا یه همچین کسی ام بوده)
و جالب اینجاست که تو رو با اون مقایسه میکنند و دائم اونو تو سرت میکوبونن . آخه یکی نیست بگه اگه اون ایده آلت بود چرا ولش کردی ؟!
۲-همه ی دخترا از تعدد و ترافیک خواستگارای دکتر و مهندسشون میگن و با منت نهادن به سر آقایان همه ی اونارو رد میکنن !! (فکر میکنم اگه بر اساس گفته های خانومها یه آمار بگیریم , ایران چیزی حول و حوش یک میلیارد دکتر و مهندس داشته باشه)
۳-همشون تو درس فوق العادنو معدل الف دانشگاشونن .
۴-در زیبایی و خوش اندامی کسی رو در حد خودشون نمی بینن .
۵-در عین (. . .) خودشونو بسیار (اپن مایند) نشون میدن .
۶-همشون ادعای اینو دارن که تو خونه ی باباشون دست به سیاه و سفید نمیزنن . (آره بابا)
۷-در عین احساساتی بودن و دلتنگ شدن , خودشونو بی خیال نشون میدن .
۸-همشون ادعای اینو دارن که تو زندگیشون سختی ها و مشقت های زیادی رو کشیدن .
اینجا یه سری چیزایی که تو ذهنم بود رو نوشتم و یه سری چیزا از قلم افتاد فقط امیدوارم خواهرای عزیزم این شوخی کوچیکو به دلشون نگرفته باشن ولی قبول کنید اینجوریه دیگه .