سلام دوستان
نمیدونم چرا تو این یه ساله انقدر درگیر ماه بهمن شدم . به هر حال ۲۵ بهمن فرا رسیده . دیروز که تو خیابون پرسه میزدم , دختر و پسرای زیادی رو دیدم که مشغول خریدن عروسک و شکلات بودن . یادگاری هایی که شاید امروز هدیه ای تلقی بشن و فردا خاطره ای . خاطراتی از روزهایی پر اضطراب از وصال یا . . . !
از صبح دیروز که از خواب بلند شدم یه مصرع از حافظ مدام تو ذهنم تکرار میشه که : « به کوی میکده یارب , سحر چه مشغله بود ؟ »
چقدر زود ۳۳۰ روز از لحظه ی سال تحویل ۱۳۸۹ و ۳۶۵ روز از ولنتاین سال ۱۳۸۸ گذشت .
به سرعت چشم بر هم زدنی گذشت آنچه باید می گذشت . انگار لحظه ها مشغول گرگم به هوا بازی شدن و ما آدمارو بازی نمیدن !
به نظرم دارم سال بعد , همین روز رو میبینم , روزی که یک بار دیگر مینویسم « چه زود گذشت» «امسال هم تمام شد» «یکسال پیرتر شدیم» و از این قبیل . . .
آرزو دارم دل به سرعت سن پیر نشه , هم برای خودم و هم برای شما .
راستی ولنتاین مبارک . . .
راست میگی به سرعت برق و باد میگذره زمان..
فقط ۱ سوال ذهن منو مشغول کرده.. اینکه هرچی بیشترمیگذره آیا از عمرمون کم میشه یا به عمرمون اضافه میشه؟؟؟!! هاااااان؟
فکر کنم هم کم میشه و هم زیاد . منو یاد اون ماجرای معروف پلنگ صورتی انداخت که جوابی نداره
تو هم همینطور گوگولی امیدوارم دلت همیشه جوون بمونه
مرسی
خیلی بده که از دوستیا فقط خاطره هاش می مونه،2سال تمام ولنتاین امیرمو داشتم ولی الان......
سلام الناز , امیدوارم خاطره های شیرینی به جا مونده باشه . . .
سلام واقعا چه زود گذشت و چه زود بزرگ شدیم(پیر شدیم)
من آپم گلی بیاااااااااااااا
دقیقا .
خدمت میرسم
پلنگ صورتی؟؟؟؟
آها لباس تنشه یا نه؟ اگه لخته چرا...؟؟؟ آره؟
سلام
وبت خوبه *نازه *به روزه*ماهه*گله مثل خودته
به من هم سر بزن خوشحال میشم
سلام , ممنون لطف داری . حتما میام پیشت
salam dooste khubam
mamnoon ke be bloge man sar zadi.man omidvaram baraye javunhaye irani fardaye sabze eslahat mohem tar az rooze oshagh bashe.eshgh be vatan behtarin eshghe va age azadi bashe valentine ham ghashangtar mishe!
سلام
خدایی تا جایی که وقت داشتم وبلاگتو خوندم و حال کردم.
دمت گرم
از وبلاگ دختری با دامن حریر اومدم اینجا
هردوتون خوب هستین.
موفق باشی
تا به زودی
مرسی دوست گلم , لطف داری بهم
تو واسه ولنتاین چی گرفتی؟
ولنتاین ؟!
هیچی ! ولی به یادش بودم