میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

میگم تا چشت در آد

نتایج نظرسنجی ها در قسمت شناسنامه

جایگاه زن نزد ایرانیان باستان

برگرفته از        medjai.anzaliblog.com  

 

شاید از بناهای به یادگار مانده از دوران هخامنشیان در تخت جمشید دیدن کرده باشید . اینطورگمان می رود ، اگر چرخی در خاطرات از ان دیار بزنید ، به خاطر خواهید آورد که در میان تمامی آن نگاره های تراشیده شده بر پیکر سخت سنگهای تخت جمشید و در میان صف های طولانی آورندگان هدایا به دربار شاهنشاه ایران زمین ، تصویری از پیکر هیچ زنی دیده نمی شود ، نه در تخت جمشید که در هیچ کدام از نگاره های بازمانده از آن دوران چنین نگاره هایی را نمی توان یافت ،( البته پیکره ها را نمی توان نادیده گرفت )، براستی چرا چنین است ؟ ایرانیان باستان جایگاه زن را چگونه می شمردند ؟


شاید در نگاه نخست و با قضاوتی زود هنگام ، ایرانیان باستان را متهم به مرد سالاری نماییم ، اما به هیچ روی چنین نبوده است و خلاف انچه گاه به دروغ تبلیغ شده است . ایرانیان آن دوران برای زن و جایگاه او احترامی شایان در نظر داشته و برابری زن و مرد از بدیهی قوانین اجتماعی اجدادمان بوده است . فّرو شکوه و ارجمندی هر فرهنگی را باید در احترام آن فرهنگ یا کیش بر زن و جایگاه او ارزیابی کرد . در میان اجداد ایرانیان جایگاه زن آنچنان بالا بوده که در هر دیدگاه آن را برابر مرد می دیدند . ، واژه " بانو " که در اصل از واژه پهلوی " ریتا با گیانو " آمده است ، به معنی پرتوی یزدانیست . در زمانی که در تمام گیتی زن را کنیز می انگاشتند ، ایرانیان زن را به وزارت و سرگردگی سپاه نظامی می گماردند . حتی در میان رومیان ، زن حق مرد دانسته می شد و مرد حق داشت آن گونه که می خواهد همچون وسایل زندگی با زن خویش رفتار کند . در کیش ایرانیان مردان حق انتخاب تنها یک زن را داشتند و ازدواج با بیش از یک زن گناهی هم سنگ بت پرستی ، خودکشی و بیدادگری می بود . زن در نزد ایرانیان ، زاده هنر و سراپا مهربانی بود ، زن را سرچشمه مهر می شمردند ، که از او تربیت فرزندان به ثمر می رسید . زن را مجموعه ای از هنرهای گیتی می دانستند و او را بر خلاف دیگر مظاهر نشانی از اوج پاکی و راستی می انگاشتند . فرزندان خود را به زنان پارسا می سپردند تا رسم پارسایی بیاموزند و پیمان همسری بستن با زن نیک کردار را راز سربلندی مرد می دانستند . کوروش بزرگ همواره در سخنان خود از دانایی و پارسایی مادرش سخن می گفته و ان را می ستود . زن پارسا در دیدگاه ایرانیان باستان فرشته عشق و وفاداری " سپنتا آرمیتا " شمرده می شد . اختیار گزینش همسر در ایران باستان بر عهده دختر بود و والدین تنها حق معرفی کردن همسر را داشتند و و این دختر بود که در نهایت همسر خود را گزینش می کرد . این رفتار شایسته جز بر آن نبود که زن در ایران باستان صاحب شعور و تفکر کامل دانسته می شد و برابری زن و مرد بدون کوچکترین شائبه رعایت می گردید. 

 

از آنجا که ازدواج و همسر گزینی پیمانی مقدس شمرده می شد ، طلاق و جدایی بسیار سخت و نکوهیده بود . و در مقابل مردان و زنانی که ازدواج کرده بودند ، احترام و جایگاه بالاتری نسبت به مجرد ها داشتند .ایرانیان تشویق می شدند که همدیگر را برای همسر داشتن یاری کنند و از انجا که طلاق در آیین ایرانیان اختیاری نبود ، به همین دلیل در ابتدای زناشویی مهریه نوشته نمی شد . در نوشته هایی که در قطعات گلین از دوران باستان کشف گردید و اندکی قبل رمزگشایی شده است که در کار ساختن بنای تخت جمشید و پاسارگاد ، تعدادی از مدیران ناظر بر مراحل ساخت زنان بوده اند و پرداخت دستمزد کارگران با مهر رسمی آنان صورت می گرفته است . اصولا در ایران باستان بسیاری از زمینه های هنری ، نظیر معماری و موسیقی عرصه رشد و نشانگاه زنان بزرگی بود . آنان بر این بودند که زن در آفرینش از بهترین خصائل بهره برده است و ایزد به هنگام آفرینش زن ، تخم مهر و مهر مادری را در او کاشته ا ست . پیکرش را به زیباترین گونه تراشیده و گیسوانش را آراسته است و تمام آنچه از زیباخود داشت به زن ارزانی کرد . دستانش را سرچشمه هنرهای بسیاری قرار داد و مهر او را در دل انسان نهاد ، آوردن فرزند را از همین رو به زن واگذاشت که مهر آور آفرینش بود .بخاطر تمام این اندیشه ها بزرگ بود که اگر زنی گناهی می کرد بسیار نکوهیده تر از مرد گناهکار بود ، چرا که زن را نشانه مهر ایزدی می شمردند و زنی که از این داده های ایزدی بهره نمی برد ، ناسپاس ایزد می شمردند .باور داشتن به توانمندی های زن در ایران باستان چنان قدرتمند بود که حتی در دنیای امروز نیز به ندرت یافت می شود . زنان در دوران ساسانی ، مطابق قوانین اساسی آن عهد ، می توانستند بر تخت پادشاهی بنشینند ، قدرتی که بعد ها در قانون مشروطه جدید هم وجود نداشت . پس از کشته شدن خسرو پرویز در سال 627 میلادی و بحرانی که سراسر ایران را فرا گرفت ، " پوراندخت " دختر خسرو پرویز ، بیش از یک سال ملکه ی ایران شد و پس از او مدتی خواهرش " آذرمیدخت " بر تخت نشست در قرن های پس از ان نیز در نقاط مختلف ایران ، شهزاده ملک خانم هایی بر تخت نشستند

.

به هر روی زن ایرانی همواره ارزش و جایگاهی بالاتر از دیگر زنان داشته و دارد . این تنها خویشتن زن ایرانی است که باید دوباره به خود آید و جایگاه بالای خود را دوباره به کف آورد . واگر زنی ایرانی خود را از هنرها و سرشت نیکویش سربرگرداند و این نعمت را پاس نداشت آن را به تمامی بانوان ایران نسبت ندهیم

.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
هیس سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:26 http://l-liss.blogsky.com

راستش چشم من در نیامد
تقریبا حق با شماست در تمام این نوشته ها

مرسی از لطفت هیس جان .
منظور من از اسم وبلاگ اشاره به شخص خاص , گروهی خاص و یا دولت و . . . نیست .
من سعی میکنم در کنار عکسها و مطالب مورد علاقم , مطالبی رو بنویسم در کنایه به ناهنجاریهای جامعه که متاسفانه امروز عرف روزگار شدن . شاید اولین مخاطب در این وبلاگ خود من باشم .
نام وبلاگم نوعی اعتراض به همه است .

رضاایرانی چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:35

ba salam,man ye nokte ro bayad ezafeh konam choon be in amr man khelly deghat dashtam.
lazeme begam ke hamnitor ke goftid dar an zaman dar iran zan sambol khodaye bood manand rabolno,ye mored degar kafe 2 kilomater az takht jamshid be samte nagshe rostam berim ye ja hast keto ye koohe mehr ke naghshvarayee he az zamne dariush va shapor mibashad ke dar anaha dar poshteh padeshah katibeh zan mibashad va padeshah halghe mamlekat o az elahe daryaft midard ke da an naghsvareh ye zan ast.ma khelly motmadenim,zendeh bad iran.marg bar doshmane iran

مرسی رضا جان از مطالبی که نوشتی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد